بانو ي شهر من:
بعید می دانم مقابل نگاه مردم شهر و میان کوچه و بازار و محلههایش
کسی با پوشیدن «ساپورت» در روز رستاخیز نیز «Support» شود!!! …
انتخاب با توست!!!! …
به گزارش سفیر جنوب به نقل از سایت صبح توس، ۳۰ ضربه شلاق؛ پاداش متروی مشهد به جوان مشهد بابت نهی از منکر، موضوعی است که در چند روز اخیر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است، آن هم در هفته ای که به نام امر به معروف و نهی از منکر نامگذاری شده است.
...
پس از تلاش های فراوان و پیگیری این موضوع، توانستیم با جوان مشهدی که بابت نهی از منکر نا امیدی زیادی بابت عدم توجه به این فریضه الهی از مسئولان دیده است، ارتباط برقرار کنیم.
محمد شیرینیان، جوان مشهدی است که به عنوان یک فرد عادی دغدغه امر به معروف داشته و این موضوع از آهنگ پیشواز تلفن همراهش نیز مشهود است.
وی در گفتگو با خبرنگار صبح توس به تشریح موضوعی پرداخت که پیگیری آن سبب پاداش زندانی و شلاق برای او شده است.
شیرینیان اظهار می کند: آذر ماه سال قبل در ایستگاه قطار شهری فلکه برق مشهد نظرم به چند جوان هنری که در حال کار بر روی مجسمهای از امام رضا(ع) بودند، جلب شد. نزدیکتر رفتم و به کارشان دقت کردم. متوجه شدم که آنها مشغول طراحی و کشیدن چهره آن حضرت هستند. از انجا که همیشه دوربین همراهم هست، از آنها اجازه گرفتم و مشغول عکاسی شدم. با گرفتن عکسها از انها سوال کردم که چرا چهره امام را میکشید؟ مگر میدانید که ایشان به چه شکل بوده اند؟ اما آنها تفکر من را کهنه و مندرس دانستند و به کارشان ادامه دادند.
وی با بیان اینکه این موضوع را با آیت الله علمالهدی، در میان گذاشتم، گفت: ایشان با این اقدام مخالفت شدید کردند و خواستار عدم انجام چنین کاری شدند.
شیرینیان با اشاره به اینکه به پیشنهاد آیت الله علمالهدی چند باری به شورای شهر رفت تا مستقیم با مسؤولان برگزاری چنین طرح هایی صحبت کند، تصریح می کندبا هریک از اعضا صحبت می کردم ارجاع میدادند به مسئول طرح های زیباسازی شهری، با ایشان صحبت کردم و دلایلم را برای او گفتم. اما او پاسخ داد: شما مگر عالمی؟ مگر علامه ای؟ شما اصلا سوادش را دارید؟
وی ادامه داد: دو ساعتی با ایشان صحبت کردم و به هیچ نتیجه ای نرسید. نه او و نه دیگر اعضا شورای شهر سوم شهر مشهد، هیچ کدام حرف هایم را جدی نگرفتند.
شیرینیان خاطرنشان می کند: زمان گذشت و در بهمن ماه سال ۹۱ دوباره گذرم به مترو فلکه برق افتاد: نزدیک اذان بود. رفتم داخل مترو و دیدم مجسمه را کامل کرده و رنگ زده بودند. خلوت بود و کسی رفت آمد نمیکرد. چندتایی عکس گرفتم و وقتی دیدم کسی متوجه حضورم نشده، گفتم بهترین موقعیت است که آن را از روی دیوار بردارم. در میان سروصداهای قطار، سر مجسمه را جدا کردم و با خودم بیرون بردم.
وی با بیان اینکه پیگیریهای آیت الله علمالهدی نتیجه خاصی در بر نداشت و چند ماه بعد، نماینده قطار شهری به همراه مامور پلیس به محل کارم آمد، تصریح کرد: مرا به عنوان تنها سرنخ این پرونده مورد بازجویی قرار دادند و به من گفتند که شما کله این تابلو را کندید؟ من گردن گرفتم. قرار شد فردای آن روز به کلانتری مشهد بروم و خودم را معرفی کنم.
وی همچنین اظهار کرد: پس از معرفی به نیروی انتظامی به سراغ مسؤول حراست قطار شهری رفتم . با ایشان که صحبت می کردم دو سه ساعتی زمان برد و هر کدام دلایلمان را مطرح کردیم. من گفتم اگر یک تکفیری و یک کسی که ملحد است بیاید ببیند توی مملکت اسلامی از امام رضا مجسمه ساختید آن هم به این سبک و سیاق فردا یک عکس می گیرد و می برد توی VOAو BBC پخش میکند و ما شیعیان را کافرانی نشان میدهند که از امام خودشان مجسمه ساختند و بت پرستی میکنند، اما متأسفانه نتیجه ای نداد.
شیرینیان با اشاره به اینکه در این چند ماه مترو دوباره مجسمه را تعمیر کرده و سر جایش گذاشته بود، گفت: با این تفاوت که بر روی چهره مبارک امام هشتم(ع) یک پارچه کشیده بودند.
وی با بیان اینکه به سراغ مدیر متروی شهری نیز رفتم و دقایقی را هم با او به عنوان کسی که ادعا کرده بود از مراجع عظام اجازه این کار را گرفته صحبت کردم، گفت: به ایشان گفتم شما که میفرمایید همه مجوز های لازم را از مراجع گرفتهاید، پس چرا چرا بعد از اینکه من آن را کندم شما در بازسازی خودتان صورتش را پوشاندید؟ شما اگر مجوز داشتید، باید همان اولی را میگذاشتید. این را که گفتم ایشان انگار یک نفر آتشش زده باشد از کوره در رفت و من را از اتاقش بیرون انداخت.
وی عنوان کرد: نا امید از همه جا خودم را به اداره پلیس معرفی کردم تا یک شب را در بازداشت بمانم. بازداشتی که حتی مسؤولان کلانتری را هم متعجب کرده بود: هر کس پرونده ام را میخواند، خنده اش میگرفت. میگفتند این چه پرونده ای است؟ یکی از افسرهای کادری که ظاهرا انسانی مذهبی هم بود، گفت آقا این چیزی نیست! بدهید من پرونده را من همین الان ببرم دادگاه و مشکلش را حل کنم. پرونده را برداشتیم و با رفتیم دادگاه. قاضی پرونده آقایی بسیار جدی بود. بعدها فهمیدم که از سختگیر ترین قضات مشهد است و تحت هیچ شرایطی کوتاه نمیآید و البته این را هم متوجه شدم که روند تمام این پروسه، قبلا برنامه ریزی شده بود.
شیرینیان با اشاره به اینکه در حین پیگیری این موضوع همسرم نیز باردار شده بود، افزود: از زندگی و کار افتاده بودم. قاضی به من گفت شما مجوز نداشتید این کار را بکنید. شما اشتباه کردید! اصلا بیجا کردید که آن مجسمه را دست زدید. من هم دلایل خودم را گفتم و تمام کسانی که آنجا نشسته بودند حرف من را قبول کردند. بعد دیدند استدلالهای من خیلی محکم است، خود قاضی هم کمی کوتاه آمد و گفت شما شخصا در راس نباید این کار را میکردی و به زودی گریه ات را می بینیم. در نهایت رای به آزادی ام نداد و روی پرونده نوشت: “پرونده جهت تکمیل…”
وی ادامه داد: روز بعد که مجددا به دادگاه رفتم، وثیقه خواستند و من را رها کردند تا ۲۰ روز بعد برای دادگاه اصلی. بیرون که آمدم کل ماجرا را پیش آقای طهماسبی، دفتردار آیت الله علمالهدی شرح دادم و آقای علمالهدی هم زنگ زدند به نماینده داداستان یعنی آقای مرتضوی. مرتضوی آن موقع مکه بود و نشد کمکم بکند. این شد که آیت الله علم الهدی یک نامه دست نویس برایم نوشت که دادستان مشکلم را رفع و رجوع کند. تا آنجا که می دانم، ایشان برای کسی نامه دست نویس نمی دهد. اما برای بنده استثنا قائل شدند.
وی با بیان اینکه برگه را نزد معاونت پیشگیری از وقوع جرم بردم، گفت: مسؤول آن قسمت قصد داشت تا همه چیز را کدخدا منشانه رفع و رجوع کند، به من گفت این چه کاری بوده کردی مرد حسابی؟ دنبال دردسر میگردی؟ زندگی خودت را بکن به این چیزها کاری نداشته باش. برای من خیلی جالب بود که راحت می شود از مسائلی که در مورد ائمه اتفاق میافتد گذشت و حرفی نزد. به هر حال من کوتاه نیامدم و تا جایی که می شد محکم و کوبنده با ایشان صحبت کردم و گفتم این مسائل برای من اهمیت دارد و در ضمن چیزی برای از دست دادن ندارم،این توهین به ائمه است.
شیرینیان ابراز کرد: مسؤول قضایی قول پیگیری داد و جلساتی هم با دادستان، معاونت دادستان و نماینده قطار شهری برگزار شد: فکر می کنم جلسات به نفع مترو بود. چون روند ماجرا را خیلی سخت تر کردند. بعد از دادگاه دوم با این که حکم بی گناهی من صادر شد اما برایم پیغام هایی رسید مبنی بر این که برای عذرخواهی به متروی شهری بروم در غیر این صورت پرونده باز هم به جریان خواهد افتاد. من با یکی دو نفر از افراد آشنا به امور قضایی صحبت کرده بودم آنها معتقد بودند که این پرونده به هیچ وجه امکان بازگشت ندارد و من برای همیشه بخشیده شده ام.
وی با بیان اینکه ۱۰ روز بعد دوباره برایم احضاریه آمد، عنوان کرد: وقتی پیش قاضی رفتم. این بار همه چیز فرق داشت. قاضی تا توانست به من توهین کرد و بازخواستم کرد. میگفت جای ممنوعه رفتی. بیخود کردی رفتی و در نهایت برایم ۶ ماه زندان و ۳۰ ضربه شلاق نوشت!
داستان محمد شیرینیان به سر نرسید. این قصه زمانی تمام میشود که او ۳۰ ضربه شلاقش را بخورد و شش ماه هم گوشه زندان با یک مشت قاچاقچی و قاتل و کلاهبردار سر کند!
ضمنا پیگیری های صبح توس برای به نتیجه رساندن این موضوع از مسئولان شهری ادامه خواهد داشت و آماده انعکاس نظرات مسئولان مربوطه می باشد. خلاصه
از سه اقدام اساسي دولت در اين صد روز يكي توقف پروژه مسكن مهر بود كه به گفته رئيس بانك مركزي عامل 60 درصد افزايش حجم نقدينگي در اقتصاد كشور بود. تلاش ديگر دولت براي تصحيح بودجه ... سال 92 و كاهش كسري بودجه و همچنين مهار رشد فزاينده نقدينگي و در نتيجه آن تعديل نرخ تورم از جمله اقدامات دولت در اين صد روز بوده است.
رئيس بانك مركزي از كاهش پنج درصدي نرخ تورم و توقف رشد منفي نرخ رشد اقتصادي تا پايان سال سخن گفته است. علاوه بر اين تلاش هاي ديپلماتيك دولت در مذاكرت با 1+5 نيز علاوه بر ايجاد يك جو خوشبيني موجب لغو برخي از تحريم ها و كاهش نسبي قيمت سكه و دلار در بازار شده است.
ميراث احمدي نژادي
بر اساس آمارهاي منتشر شده به دليل افزايش سرسام آور نقدينگي تورم مرز 42 درصد را درنورديده و نقدينگي در هشت سال گذشته با افزايش هشت برابري به رقم 500 هزار ميليارد تومان رسيده است. اما در همين حال نرخ رشد اقتصادي در سال گذشته منفي 5.4 بوده است. ميزان اشتغال نيز در هشت سال گذشته به ازاي هر سال تنها 14 هزار نفر بوده است.
نظر شما چيه درسته يا غلط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مکان جلسه:هر جا که خدا فراموش شود.
موضوع جلسه:بردن آبروی مومن
رئیس جلسه:شیطان ملعون
منشی جلسه:هوای نفس
زمان جلسه:وقت بیکاری
پذیرایی:گوشت مردار برادر دینی
نکته:از شرکت در این گونه جلسات جدااااااااااااا خودداری فرماییم.
چندی است که پدیده ای شوم برپیکر زنان این شهر خودنمایی می کند که نامش «ساپورت» و یا «لگ» (leg) است.
در دهه ۶۰ در غرب دامن های خیلی کوتاه مد شد وبسیاری از خانم ها ترجیح دادند تا به جای پوشیدن جوراب از ساق جورابیهای بلند استفاده کنند، در نتیجه برای رقابت با ساق ها، طول جورابها خیلی بلندتر از معمول شد تا برای پوشیدن با دامن های کوتاه مناسب باشد، اما در اثر این تغییر جوراب ها به کلی از مد خارج شد و جای آن را ساق جورابی ها گرفتند.
از بزرگترین مصیبتهایی که امت اسلامی به آن دچار شده است سهل انگاری بسیاری از زنان و دختران مسلمان در پوشیدن لباسهایی مانند لباسهای نازک میباشد که بدن را نمیپوشانند و حجم و رنگ بدن را ظاهر میکند، و یا به خاطر کوتاه بودن، یا باز بودن این لباسها، باعث میشود که بعضی از اجزاء بدن نمایان شود، و یا تنگی آنها حجم بدن را نمایان میسازد. با نظری گذرا به فروشگاههای لباس زنانه حجم مصیبتی را که امت، اسلامی امروزه به خاطر غریب بودن دین، بدان دچار آن شدهاند برای ما مشخص میشود.
متاسفانه در شبکه های مجازی ترویج این بی بند وباری بسیار به وفور مشاهده می شود
حال سوال اینست 1-چرا این نوع پوشش زننده در مغازه های شهر به راحتی در دسترس میباشد ؟
2-چرا مسئولین شهر نظارت برفروشگاهها ومغازه ای سطح شهر نمی کنند وبرخورد جدی با آنها نمی شود ؟
3- چرا امر به معروف ونهی از منکر که یکی از فریضه های مقدس دین اسلام به شمار می آید هیچگونه تذکری لسانی انجام نمی شود وروزبروز تعداد این نوع پوشش بیشتر می شود وجوانان این شهر در منجلاب فساد وتباهی می روند
4-چرا کارشناسان آسیب های اجتماعی و کسانی که به هرنحو ازاین پدیده شوم آگاهند سکوت کرده اند وچیزی نمی گویند
فلذا برخود واجب می دانم که فتوای بعضی از مراجع عزیزمان در خصوص لباس تنگ ونوع پوشش درج نمایم
در باب پوشش لباس های تنگ به فتوای بعضی از مراجع بزرگوار واحادیثی از ائمه اطهار علیهم السلام نیز اشاره ای می کنیم :
حجاب عاشورایی
- بخشی از خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در مجلس در انتقاد از یزید در رابطه با رفع حجاب از دختران پیامبر چنین است "... ای پسر آزادشدگان آیا عدالت آن است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی ولی دختران رسول خدا را اسیر نموده و پرده آبرو و حرمت آنها را بدری؟ و صورت آنها را بگشایی؟"
(ترجمه لهوف، سید بن طاووس، سوگنامه سالار شهیدان، علیرضا رجالی تهرانی)
- دختر 6 ساله حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در مجلس یزید با آستین خود روی خود را گرفته بود و اشک می ریخت. یزید پرسید چرا گریه می کنی؟ فرمود: چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست که صورت خود را از تو و حضار مجلست بپوشاند.
(ترجمه نفس الهموم، ص 221)
- فاطمه دختر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در روز عاشورا پس از غارت و تاراج اهل بیت (علیهم السلام) خدمت عمه خود حضرت زینب (سلام الله علیها) رسید و گفت: آیا پارچه ای هست که سرم را بپوشانم؟ حضرت زینب (سلام الله علیها) که خود نیز مثل او گرفتار بود در جواب فرمودند: عمه ات نیز مثل شما احتیاج به پوشش دارد.
(حجاب در ادیان الهی، ص 107)
هشدارهای خدا
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): کسی که چشمش را از حرام پر کند خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر می نماید، مگر اینکه توبه نماید.
(وسائل الشیعه، جلد 14، ص 142)
- پیامبر می فرماید: "بیشتر اهل دوزخ مردانی هستند که ازدواج نمی کنند و پست ترین مردگان شما مردگانی هستند که بی همسرند."
(وسایل الشیعه، ج 14 ص 171)
- امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: روزی من و فاطمه به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتیم و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم، عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد یا رسول الله، چه چیز سبب گریه شما شده است؟ فرمود: یا علی، شبی که مرا به آسمان بردند، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم، پس از حالت آنها تعجب کردم و از شدت عذاب آنها گریستم.
زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده بود و مغز سرش می جوشید و آن زنی بود که، موی خود را از مردان نامحرم نمی پوشانده است!
و زنی را دیدم که به سینه هایش آویخته شده بود و آن زنی بود که از انجام وظائف زناشویی خودداری می ورزیده است.
و زنی را دیدم گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیرش شعله می کشید و آن زنی بود که برای مرد نامحرم زینت می کرده است.
و زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی های آتشین پاره پاره می شد و آن زنی بود که خود را به مردان (نامحرم) عرضه می داده که به او رغبت کنند!
و زنی را دیدم که صورت و دستهایش می سوخت و روده های خود را می خورد و آن زنی بوده که مرد و زن نامحرم را به یکدیگر می رسانده است.
و زنی را دیدم که به صورت سگ، آتش در پشتش داخل می شد و از دهانش بیرون می آمد و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین می کوبیدند. و آن زنی بوده که خواننده و آوازه خوان و حسود بوده است.
1. عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 2، ص 10.
2. بحارالانوار، ج 8 / 309 و جلد 103 / 245.
3. حیات القلوب ج 2، ص 292.
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): دو گروه اهل جهنم هستند؛ و حتی بوی بهشت به مشام آنها نخواهد رسید:
1. ستمگران تازیانه به دست. 2. زنان بی حجاب و برهنه ای که با زرق و برق خود را به مردم نشان داده و هوس های آنها را به سوی خود جذب می کنند. موهای سرشان همچون کوهانهای شتر سبکسر عربی است....
(فروع کافی، ج 5، ص 1519)
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): زنانی پوشیده و برهنه و مایل به کارهای پلید جهل دهنده و اغوا کننده به منکرات و زشتیها که سرشان مانند کوهان شتر (آرایش جو) است، که این گونه از زنان نه در بهشت داخل می شوند و نه بوی بهشت به مشام ایشان می رسد.
(تفسیر قرطبی، ج 14، ص 224)
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دو گروهند که اهل آتشند، نمی خواهم آنها را بنگرم: 1. گروهی که تازیانه به دست گرفته و به مردم اذیت می رسانند. 2. زنانی که پوشیده اند ولی برهنه اند. (کاسیات عاریات) به شهوات متمایلند و مردم را به سوی خود جذب می کنند.
(علل الشرایع، ص 602)
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): هرگاه زنی برای غیر شوهرش، خود را معطر نماید سپس از خانه اش بیرون شود تا زمانی که به منزلش برمی گردد لعنت می شود.
(وسایل الشیعه، ج 14، ص 114؛ حجاب در ادیان الهی، ص 95)
- پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): دو گروه از دوزخیان را (هنوز) من ندیده ام: گروهی که تازیانه هایی مانند دم گاو در دست دارند و مردم را با آن می زنند و گروه دیگر زنانی که پوشش دارند اما برهنه اند، کجراه می روند (زنانی که کرشمه راه می روند و دل مردان را می ربایند یا روسری و مقنعه خود را کج و تا نیمه بر سر می کنند. یا با آرایش و زیور بیرون می آیند به تعبیر دیگر زنانی که به دیگر زنان یاد می دهند مانند آنها رفتار کنند (بدحجاب باشند) و دیگران را به کج روی تشویق می کنند، سرهایشان همچون کوهان شتر خاسانی فروهشته است. اینان به بهشت نمی روند و بوی بهشت را که از فاصله چندان و چندان به مشام می رسد، استشمام نمی کنند.
- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: دو گروه اهل جهنم هستند؛ از جمله زن بدحجابی (که در ضمن این که پوشیده اند برهنه و عریانند) آنان برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند و مانند کوهان شتر سبکسر، موهای خود را بیرون می گذارند. این زنان نه داخل بهشت خواهند شد و نه بوی بهشت به مشامشان خواهد رسید.
(کنزالعمال، ج 16، ص 383، شماره 45013 و مانند آن ج 16، ص 401)
حضرات آیات:
بهجت: پوشیدن لباس های تنگ و مهیّج برای زن و مرد جایز نیست.
مکارم شیرازی: این گونه لباسها اشکال دارد و بر پسران و دختران و مردان و زنان مسلمان لازم است رعایت موازین عفّت اسلامى را، که مایه سعادت دنیا و آخرت آنهاست، بنمایند.
هادوی تهرانی: برای تحقق حجاب یا پوشش مشروع باید لباس به گونه ای باشد که پوست را بپوشاند و حجم بدن را نشان ندهد. ولی برای تحقق ستر فقط پوشاندن پوست کافی است. با این وصف، پوشیدن »شلوار لی چسبان» در برابر محارم بلامانع است، ولی در برابر نامحرم جایز نیست و کفایت از حجاب نمی کند.
به فکر اين دل عاشق نبودي دل پاکي که حکم کيميا داشت به تو دادم ولي لايق نبودي دل غمديده درماني ندارد سر شوريده ساماني ندارد اگر تو درد عاشقي را مي كشيدي تو هم زهر جدايي را به تلخي مي چشيدي اگر چون من به مرگ ارزو ها مي رسيدي پشيمان مي شدي از اينكه عشق را افريدي